ماشين‌هاي اداري فرزين

ساده گفتم عاشقم
ساده رفت از پيشِ من

ساده گفتم ساده‌ام
حرفاي ساده بزن…

من نفهميدم چي گفت
اون نفهميد من كيم

بعد از اون از دستِ اون
از يه دنيا شاكيم …

***
قسمت من اين شبو
بي كسي و خستگي

ديگه مي‌ترسم بگم
از دل و وابستگي

اين يه راهِ مسخرس
آخرش رو اوّلش

هیشکی تا تهش نرفته
نرسیده به باورش….

***
ساده گفتم عاشقم
ساده رفت از پيش من

قبلِ رفتن داشت مي‌گفت
حرفاي تازه بزن…

اون نفهميد چي ميگم
من نفهميدم كي بود

امّا از دستِ من و
از يه دنيا شاكي بود

***
قسمت من اين شبو
بي كسي و خستگي

ديگه مي‌ترسم بگم
از دل و وابستگي

اين يه راه مسخرس
اولش تا آخرش

هیشکی تا تهش نرفته
نرسیده به باورش….

                                                                              ويرايش نهايي تابستان 1397